نوشته شده توسط : hesam
مرگ دلخراش دختر17ساله
آسانسوری که بین طبقات ساختمان گیر کرده بود جان دانش‌آموز 17 ساله را گرفت.

به گزارش ايران ریحانه صبح زود، مانند همیشه، لباس مدرسه‌اش را پوشید، کتاب‌هایش را داخل کیفش گذاشت و طبق معمول ساعت 6:45 در آپارتمان‌شان را در طبقه نهم ساختمانی در شهران تهران بست و منتظر آسانسور شد تا بالا بیاید. چند لحظه بعد ریحانه سوار شد و از طبقه چهارم که گذشت، نرسیده به طبقه سوم آسانسور به خاطر قطع برق از حرکت ایستاد، هر کاری کرد راه نیفتاد، با تلفن همراهش شماره مادر بزرگ را گرفت و به او اطلاع داد.

مادر بزرگ هم بسرعت ماجرا را به نگهبان ساختمان گفت. ریحانه داخل آسانسور محبوس بود و نگهبان تلاش می‌کرد او را نجات دهد. یکی از ساکنان ساختمان هم که پسر سربازش را بدرقه می‌کرد به کمک او آمد. این دو تن بدون آن ‌که به آتش‌نشانی اطلاع دهند برای نجات ریحانه اقدام کردند. آنها هیچ وسیله‌ای در اختیار نداشتند.

نگهبان با چراغ قوه‌اش تلاش می‌کند در آسانسور را بین دو طبقه باز کند، موفق هم می‌شود، آنها کیف و چتر ریحانه را می‌گیرند و از ریحانه می‌خواهند از آسانسور گیر کرده بین دو طبقه بیرون بیاید. دختر 17 ساله بدون کمک آنها سعی می‌کند بیرون بیاید ولی هر چه تلاش می‌کند موفق نمی‌شود. نگهبان که یک دستش را در حادثه‌ای از دست داده نمی‌تواند به او کمک کند، مرد همسایه هم نمی‌داند چه باید کرد و تلاش‌‌های ریحانه بی‌ثمر می‌ماند. ناگهان دست دختر نوجوان لیز می‌خورد و او از میانه طبقه چهارم و سوم به قعر چاهک آسانسور سقوط می‌کند. نگهبان و مرد همسایه بسرعت با آتش‌نشانی و اورژانس تماس می‌گیرند و بسرعت خود را به پارکینگ می‌رسانند.

آنها که هیچ اطلاعی از کمک‌‌های اولیه ندارند ریحانه را از داخل چاهک بیرون می‌کشند و به کف پارکینگ انتقال می‌دهند.

با رسیدن مأموران اورژانس درمان روی ریحانه آغاز می‌شود اما این تلاش‌‌ها فایده‌ای ندارد و جسم نیمه جان و غرق خون ریحانه به بیمارستان منتقل می‌شود. پزشکان و پرستاران بیمارستان اقدام‌‌های درمانی را آغاز می‌کنند و پس از 2 ساعت دختر مجروح به اتاق عمل منتقل می‌شود.
ریسک عمل بالاست و احتمال نجات را بسیار اندک می‌دانند. ریحانه پس از انجام عمل به کما می‌رود و پس از یک هفته به دلیل مرگ مغزی جان می‌دهد.

حالا خانواده ریحانه از نگهبان و مرد همسایه شکایت کرده‌اند، آنها معتقدند این دونفر اگر چه قصد کمک داشتند ولی عملاً فاقد هر گونه تخصصی در این کار بودند به همین دلیل هم اولاً می‌خواستند ریحانه را به جای طبقه چهارم در طبقه سوم از آسانسور بیرون بیاورند، ثانیاً هنگام بیرون آوردن هیچ کمکی به او نکرده‌اند. ضمنا ً‌در حالی که اطلاعاتی در خصوص کمک‌‌های اولیه نداشتند او را به شکل نادرستی از چاه آسانسور بیرون کشیده‌اند و کف پارکینگ خوابانده‌اند.

شاید اگر همان لحظه اول مادر بزرگ یا نگهبان یا مرد همسایه با آتش‌نشانی تماس می‌گرفتند و از آنها کمک می‌خواستند حالا ریحانه 17 ساله مانند همه همکلاسی‌هایش خود را برای امتحانات آخر سال آماده می‌کرد.


:: بازدید از این مطلب : 119
|
امتیاز مطلب :
|
تعداد امتیازدهندگان :
|
مجموع امتیاز :
تاریخ انتشار : | نظرات ()